علی مطهری: آزادی بیان در شرایط مطلوبی نیست

علی مطهری، نماینده مجلس ایران گفته است که جمهوری اسلامی در بحث آزادی بیان همواره دچار فراز و نشیب بوده است.

Motahari

علی مطهری در کنار مجسمه پدرش

این نماینده تهران در مجلس که شورای نگهبان صلاحیتش را برای نامزدی نمایندگی مجلس دهم رد کرده است، در گفت‌وگویی با خبرگزاری کار ایران (ایلنا) از دوره اصلاحات به عنوان دورانی یاد کرده که آزادی بیان در حد قابل قبولی وجود داشته است.

او اضافه کرده که در دولت نهم آزادی بیان به‌طور نسبی حاکم بوده، اما «همزمان با آغاز کار دولت دهم و پس از حوادث سال ۸۸، شاهد مشکلاتی در مسیر آزادی بیان بودیم که این مشکلات تا امروز نیز ادامه داشته‌ است.»

علی مطهری یک سال پیش، در نهم بهمن ماه سال ۹۳ هم گفته بود که فضای آزادی بیان در دولت روحانی کمتر شده است، «چون وقتی دولتی سر کار بیاید که گرایش اصلاح‌طلبی دارد، از آن طرف فشار بیش‌تری وارد می‌کنند.»

مطهری در صحبت‌های خود اما تاکید کرده که آزادی بیان در دوره‌هایی مثل دوران جنگ به این دلیل که کشور در شرایط ویژه‌ای قرار دارد، چندان قابل استناد نیست و «در واقع نمی‌توان وضعیت آزادی بیان در دوران جنگ را ملاک قرار داد. در دوران سازندگی نیز از آن‌جا که کشور درگیر سازندگی پس از جنگ و جبران خسارت‌های ناشی از آن بود، توجه‌ها بیشتر به سازندگی بود اما به‌طور کلی آزادی بیان در دوران سازندگی نیز به آن شکل مطلوب وجود نداشت.»

او چهارم فروردین ماه امسال هم درباره آزادی بیان گفته بود که قرار نبود کسی نتواند از ولی فقیه انتقاد کند: «در دولت فعلی فضا خوب نیست. فضا بسته است، مطبوعات می‌ترسند به خیلی از مسائل وارد شوند. قرار بر چنین اتفاقی نبود که کسی نتواند اظهار نظر کند. این معنی ندارد که چون نظر ولی فقیه است، دیگر کسی نتواند حرف بزند.»

انگیزه‌های انقلاب سال ۵۷ بخش دیگری از صحبت‌های روز ۱۴ بهمن ۹۴ مطهری با خبرگزاری ایلناست. او مهم‌ترین ایده و انگیزه انقلاب را «اسلام» دانسته و گفته است: «اگر بخواهیم همین بحث اسلام را به صورت جزیی‌تر بیان کنیم باید بگوییم اسلام در شعارهایی همچون عدالت، آزادی و آزادی بیان، استقلال فرهنگی، اخلاق و معنویت نمود می‌یابد.»

مطهری در آن‌چه که «آسیب‌شناسی عدم موفقیت در دستیابی کامل به عدالت اجتماعی در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی» خوانده شده نیز گفته است: «هنگامی که عدالت نباشد، دو طبقه در جامعه به وجود می‌آید. یک طبقه محروم که با احساس محرومیت و عقده‌های روانی زندگی می‌کند و یک طبقه برخوردار که معمولا پرتوقع شده و درنتیجه تعادل روانی جامعه به هم می‌خورد.»