مدتی است که اعتراضهای سینماگران زن به تبعیض جنسی در صنعت سینما با صدای رساتری به گوش میرسد. تفاوت بین دستمزد ستارگان مرد و زن و جنسیتزدگی پنهان بعضی حرفههای تخصصی مربوط به فیلمسازی یکی از عمدهترین نگرانیهایی است که سینماگران زن در اعتراضهای اخیرشان منعکس کردهاند.
در ایران، تولید فیلم از آغاز تاریخ سینمای ایران پدیدهای عموما مردانه قلمداد شده است. با وقوع انقلاب، زنان دسترسی بیشتری به سینما پیدا کردند و تعدادی محدود اما موفق و پرکار از کارگردانان زن وارد عرصه شدند. با این وجود نگاهی گذرا نشان میدهد که حضور زنان سینماگر اگرچه در مقابل دوربین قابل توجه است، اما نقش آنها در تولید آثار سینمایی همچنان بسیار محدود باقی مانده است.
در دوره سی و چهارم جشنواره فیلم فجر که این روزها در حال برگزاری است، از بین چهل فیلم بلند نمایش داده شده، با وجود مشارکت فعال فیلم اولیها و کارگردانان جوان، تنها دو اثر توسط کارگردانان زن (تینا پاکروان و نرگس آبیار) ساخته شدهاند.
این درصد اندک حضور زنان فیلمساز گرچه به یکی از مشخصات سینمای ایران تبدیل شده، اما با نگاهی دقیقتر میتوان دریافت که این مقدار در بعضی مشاغل خاص تولید فیلم حتی در مقایسه با دو سال گذشته نیز کمتر بوده است.
آمار زیر نتیجه بررسی حضور زنان در پشت دوربین آثار بلند داستانی سینمای ایران است که در سه دورۀ پیشین جشنواره فجر به نمایش درآمدهاند. این مطالعه فقط فیلمهای بلند داستانی را شامل میشود، گرچه یک بررسی سریع نشان میدهد که حضور زنان در سینمای بلند مستند نیز به مراتب از سینمای داستانی کمرنگتر است.
مشاغلی که در این تحقیق بررسی شدهاند از این قرارند: کارگردان، نویسنده فیلمنامه، مدیر فیلمبرداری، طراح صحنه، تدوینگر، سازندۀ موسیقی متن و تهیهکننده.
زنان در جشنواره فجر سی و دوم (۱۳۹۲)
در این دوره پنجاه و هشت فیلم بلند داستانی ایرانی در بخشهای مختلف نمایش داده شدند.
۸ ممیز ۶ درصد این فیلمها را زنان کارگردانی کردهاند.
۹ ممیز ۲ درصد این فیلمها را زنان نوشتهاند یا این که در نوشتن آنها با یک فیلمنامهنویس مرد همکاری کردهاند. چهار نمونه همکاری بین فیلمنامهنویس زن و مرد در نگارش یک اثر دیده می شود، اما فقط یکی از این چهار فیلم توسط یک کارگردان زن ساخته شده است.
هیچ مدیر فیلمبرداری زنی وجود ندارد.
هیچ آهنگساز زنی وجود ندارد.
۹ ممیز ۳ درصد طراحان صحنه فیلمها زن هستند.
۹ ممیز ۱ درصد تدوینگران این آثار زن هستند.
۳ ممیز ۴ درصد تهیهکنندگان زن هستند.
فیلمهایی با بیشترین مشارکت زنان در پشت دوربین “خانوم” (تینا پاکروان) و “قصهها” (رخشان بنیاعتماد) هستند.
زنان در جشنواره فجر سی و سوم (۱۳۹۳)
در این دوره چهل و شش فیلم بلند داستانی ایرانی در بخشهای مختلف نمایش داده شدند.
۱۳ درصد این فیلمها را زنان کارگردانی کردهاند. زنان فیلمسازی که اولین اثرشان را میسازند (۵ نفر از ۱۵ نفر “فیلم اولیها”) حضوری قابل توجه دارند. بیشتر آنها حداقل یک همکار زن دیگر را برای یکی از مسئولیتهای اصلی فیلم انتخاب کردهاند.
۵ ممیز ۲ درصد از این فیلمها را زنان نوشتهاند، یا اینکه در نوشتن آنها با یک فیلمنامهنویس مرد همکاری کردهاند.
هیچ مدیر فیلمبرداری زنی وجود ندارد.
هیچ آهنگساز زنی وجود ندارد.
۴ ممیز ۲ درصد طراحان صحنه فیلمها زن هستند.
۴ ممیز ۲ درصد تدوینگران این آثار زن هستند.
۱۳ درصد فیلمهای از زنان تهیهکنندگی کردهاند.
بیتا منصوری، تهیه کننده فیلم رخ دیوانه، سیمرغ بلورین بهترین فیلم (مهمترین جایزه جشنواره) را میگیرد.
زنان در جشنواره فجر سی و چهارم (۱۳۹۴)
در این دوره چهل فیلم بلند داستانی ایرانی در بخشهای مختلف نمایش داده شدند.
در کمترین میزان در سه سال اخیر تنها ۵ درصد این فیلمها را زنان کارگردانی کردهاند. هیچ کارگردان زنی فیلم اولش را نساخته است.
۲۰ درصد این فیلمها را زنان نوشتهاند، یا اینکه در نوشتن آنها با یک فیلمنامهنویس مرد همکاری کردهاند.
هیچ مدیر فیلمبرداری زنی وجود ندارد.
تنها یک آهنگساز زن (پالیز شاهمحمدی) وجود دارد.
۱۸ درصد طراحان صحنه فیلمها زن هستند.
۲۱ ممیز ۶ درصد تدوینگران این آثار زن هستند.
۹ ممیز ۷ درصد فیلمهای از زنان تهیهکنندگی کردهاند.
نتایج دیگری که از بررسی این سه سال به دست میآید از این قرارند:
فیلمهای کارگردانان جوان و سینمای متفاوت ایران الزاماً سهم بیشتری در مشارکت زنان ندارند.
بیشتر اعضای گروههای سازنده فیلم برای کودکان مرد هستند.
کارگردان مرد سینمای شبهدولتی (کارگردانانی که آثارشان یا مورد تأیید نهادیهای دولتی است یا دولت مستقیماً در سرمایهگذاری آنها نقش داشته) کمتر تمایل به استخدام زنان دارند و معمولاً تمام وظایف کلیدی تیم فیلمسازی بر دوش مردان است.
در فیلمهای با مضمون مذهبی معمولاً زنان نقش فعالی در تولید ندارند.
فیلمهایی که دربارۀ مسائل زنان و حقوق آنها توسط کارگردانان مرد ساخته شدهاند هم بعضاً در پستهای اصلی مورد مطالعه هیچ زنی را به کار نگرفتهاند.
مردان در نوشتن فیلمنامههای سینمای ایران با هم مشارکت میکنند (دو یا سه نفر)، اما زنان در نوشتن گروهی فیلمنامههای سینمای ایران معمولاً نقشی ندارند.
مقایسه با آمارهای جهانی
مقایسه سینمای ایران با سینمای کشورهای پیشرفته شاید چندان حاصلی نداشته باشد. اما در شرایط عدم دسترسی به آمار حضور زنان در سینماهایی مثل ترکیه که شباهت بیشتری به سینمای ایران دارد شاید بشود از این قیاس فقط برای یادآوری نابرابری جنسی در صنعت سینما و این که این پدیده تا چه حد جهانی است استفاده کرد.
مثلاً در سینمای آمریکا در سال ۲۰۱۴ و در بررسی هفتصد فیلم مشخص شده است که ۲۰ درصد مشاغل پشت دوربین در مجموع متعلق به زنان است.
بین ۲۵۰ فیلم پرفروش سال این رقم به ۱۷ درصد میرسد. ۱۳ درصد کارگردانان فیلمهای یاد شده (همان هفتصد فیلم) زناناند. دوباره این رقم در بین ۲۵۰ فیلم اول به نصف تنزل پیدا میکند. معنایش این است که بین کیفیت و محبوبیت آثار سینمایی و استخدام زنان در سینمای آمریکا رابطهای معکوس وجود دارد.
مقایسه مشارکت زنان در یک سال سینمایی صنعت سینمای آمریکا و یک سال از صنعت سینمای ایران (فقط آثار مجوز دار) شباهتهای بسیاری را آشکار میکند. مثلاً میتوان به روشنی سهم یکسان (و پایین) کارگردانان زن را در هر دو سینما دید.
سینمای ایران بدون فیلمبردار زن به کارش ادامه میدهد و اما درصد مشارکت تدوینگران و نویسندگان زنش بیشتر از سینمای آمریکاست.
نرخ مشارکت زنان در سینمای بریتانیا بالاتر از مورد مشابهش در سینمای آمریکاست. اگر سینمای بریتانیای سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ را با سال گذشته سینمایی ایران مقایسه کنیم نتایج بالا به دست میآید.
جالب است که نسبت نویسندگان زن در سینمای ایران به نویسندگان زن در صنعت سینمای بریتانیا (و آمریکا) به مراتب بالاتر است.
نیاز و تغییر
این نکته که نقش زنان در تولید آثار سینمای ایران اندک است یک مسأله است و مسأله دیگر تغییرات پیشبینیناپذیر میزان این مشارکتهاست. به جز تدوین فیلم که زنان حضوری مستمر در آن دارند، افت شدید تعداد کارگردانان فعال یا زنان طراح صحنه را به سختی بتوان توضیح داد.
به علاوه این واقعیت که در بعضی از مهمترین حرفهها – مثل آهنگسازی و فیلمبرداری – که تفاوت جنسی نباید نقشی داشته باشد حضور زنان چنین کمرنگ و تقریباً صفر است جای سؤال دارد.
حالا باید دید آیا سیاستهای فرهنگی و سینمایی دولت جدید موفق خواهد شد در تغییر این شرایط نقشی بازی کند و فرصتی فراهم کند تا زنان بیشتری وارد عرصه تولید بشوند.
شاید سؤال مهمتر این باشد که آیا دولت اصلاً نیاز به تغییر را حس کرده که بخواهد بر اساس آن سیاستهایی تازه طراحی کند یا همچنان صنعت سینمای ایران در آمیزهای از تصادف و اتکا به سنتهای قدیم پیش خواهد رفت.