1403/09/08 خبرآنلاین
صادق زیباکلام در نامه ای به وزیر ارشاد، دلیل عدم صدور مجوز برای کتابهایش را جویا شد.
متن نامه صادق زیبا کلام به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر سیدعباس صالحی
وزیر محترم ارشاد
با سلام و تحیات
به استحضار میرساند که سهجلد از تألیفات اینجانب سالهاست که در ممیزی ارشاد در انتظار صدور مجوز میباشند. نخستین آنها «تولد اسرائیل»، دومی «رضاشاه» و سومی «شاه کشتار نکرد» میباشد. «تولد اسرائیل» در دوران ریاستجمهوری «معجزۀ هزاره سوم» در سال ۹۱، «رضاشاه» در ۹۶ و «شاه کشتار نکرد» در ۱۴۰۰ بمنظور دریافت مجوز به ارشاد تسلیم شدهاند.
مسئولین ارشاد هیچ پاسخی نسبت به دو کتاب «تولد اسرائیل» و «شاه کشتار نکرد» ندادند. اما در خصوص کتاب «رضاشاه»، در جلسهای در سال ۹۷ در حضور جنابعالی بعنوان وزیر ارشاد دولت ابدمدت قویشوکت جمجاه و معدلتآثار جناب دکتر حسن روحانی، معاونت فرهنگیتان و مدیرکل ممیزی، آقایان فرمودند که اشکال کتاب رضاشاه آن است که فقط به مقطع کودتا، یعنی از اسفند ۱۲۹۹ تا آبان ۱۳۰۴ که رضاخان سردارسپه، تاجگذاری کرده و تبدیل به رضاشاه میشود، پرداخته و هیچ اشارهای به اقدامات وی در ۱۶ سال بعدی نکرده.
بنده فصل جدیدی به کتاب اضافه کردم که شامل اقدامات رضاشاه در طی ۱۶ سال سلطنتش میبود. فصل مطولی شد و نزدیک به یک چهارم حجم کتاب را در بر گرفت. اما ظاهراً شرح اقدامات رضاشاه حکایت «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» شد.
جناب صالحی بزرگوار، بعد از ناامیدی از صدور مجوز، این کتاب در فرانسه چاپ میشود و در ایران هم بصورت غیررسمی تاکنون دهها هزار نسخه چاپ شده. مشکل این کتاب از دید بنده در اقدامات و خدمات رضاشاه نیست. چون مسئولین ارشاد نیک میدانند که خدمات رضاشاه را نمیتوان منکر شد. بعلاوه، در همان فصل آخر کتاب، نشان داده شده بود که خدمات رضاشاه به کنار، از نظر توسعۀ سیاسی و پیشرفت دمکراسی، نه تنها پیشرفتی در دوران رضاشاه صورت نگرفت، بلکه چند گام هم بهعقب رفتیم. مشکل مسئولین ارشاد، جای دیگری است.
روایت رسمی، کل بهقدرترسیدن رضاشاه و اقدامات وی را سناریوی انگلستان میداند: از طراحی کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، تا تأسیس سلسلۀ پهلوی. اما کتاب رضاشاه بنده نشان میدهد که حتی روح دولت انگلستان در لندن هم از کودتا خبر نداشت، چه رسد به اینکه آن را طراحی هم کرده باشد. ایضاً صعود رضاخان از جایگاه یک فرماندۀ گمنام نظامی به «رضاشاه» در طول ۵ سال بعدی، هیچ ارتباطی به انگلستان پیدا نمیکند. هر چه بود، بازمیگشت به شرایط سیاسی ایران و تواناییهای شخصی رضاخان.