آینه نیوز: «روز جهانی تئاتر» یا به تعبیری تازه تر، «روز ملی هنرهای نمایشی» می تواند تلنگری برای اهالی تئاتر جهت نو کردن نگاهی برآمده از ذات تئاتر و به آینه کشاندن حقیقت امروز این هنر فرهیخته در ایران باشد. در گفت و گوی «آینه نیوز» با «مهین صدری»؛ بازیگر، نویسنده و کارگردان شناخته شده تئاتر به جای طی کردن طریقِ خوش چنین روزهای بهارینی، به سراغ ریشه های فراموش شده تئاتر در کشور رفتیم و نابسامانی ها را به هوای رسیدن به «هم هوایی» مرور کردیم.
سرویس تئاتر «آینه نیوز»- مرتضی اسماعیل دوست: «روز جهانی تئاتر» یا به تعبیری تازه تر، «روز ملی هنرهای نمایشی» می تواند تلنگری برای اهالی تئاتر جهت نو کردن نگاهی برآمده از ذات تئاتر و به آینه کشاندن حقیقت امروز این هنر فرهیخته در ایران باشد.
در گفت و گوی «آینه نیوز» با «مهین صدری»؛ بازیگر، نویسنده و کارگردان شناخته شده تئاتر به جای طی کردن طریقِ خوش چنین روزهای بهارینی، به سراغ ریشه های فراموش شده تئاتر در کشور رفتیم و نابسامانی ها را به هوای رسیدن به «هم هوایی» مرور کردیم. همچنان قرارمان، حرکت در مسیری فارغ از گفت و گوهای مرسوم و شیک رسانه ای است که چکیده ای از چنین آرزوی فراخی، در ادامه جلوه گری خواهد کرد.
خانم صدری؛ شما به فرخنده گی «همنشینی نوروز با روز هنرهای نمایشی» اعتقادی دارید؟
به نظرم هیچ تناسبی ندارد. فرخنده گی را که نمی شود به زور به تئاتر چسباند. واقعیتش را بخواهید تئاتر ما کارهای انجام نشده بسیاری دارد و تنها با نو شدن سال و با برگزاری جشن تئاتر، نمی توان به پویایی اش امیدوار شد.
همنشینی امسال در حالی است که هنرهای نمایشی کشور مسئولی نو هم به خود گرفته است!
ما بارها از این تغییرات داشته ایم و همیشه هم حرف های قشنگی می زنیم. این همه مدیر نمایشی آمده و رفته ولی وضعیت تئاتر ما روز به روز بدتر شده.
به جای سخنان تکراری و غیرواقع، به سراغ اصل ماجرا برویم. به نظر شما که جزو فعال ترین اهالی تئاتر کشور هستید، مهم ترین معضل امروز تئاترمان چیست و چه راه های نرفته ای را باید برویم؟
مهم ترین مساله این است که ما نمی دانیم تئاتر استاندارد چیست؟ ما تنها به سراغ حاشیه می رویم و به اصل ماجرا نمی پردازیم. اولا نیاز است که خود تئاتری ها بتوانند تئاتر خوب و با کیفیت را از تئاتر سطحی ضعیف تشخیص بدهند. ما الان داریم پشت سر مخاطب حرکت می کنیم و از آنها تاثیر می گیریم. نگاه می کنیم آنها چه می خواهند و همان خوراک را به آنها می دهیم. در حالی که قبل از این اینطور نبود. این کارگردان و نویسنده بودند که روی نگاه تماشاگر تاثیر می گذاشتند و افق وسیع تری را به او نشان می دادند. اینها هم چیزی نیست که در یک گفت و گو بگنجد. باید برای آسیب شناسی تئاتر کشور پژوهش شود. رشته «مطالعات تئاتر» در کشوری مثل آلمان اصلا کارش همین آسیب شناسی است. ولی ما چه می کنیم؟ یا قربان صدقه هم می رویم یا توی سر و کله هم می زنیم. تئاتر ما نیاز دارد که یک سری آدم عاقل کنار همدیگر بنشینند و حرف بزنند. اول از همه مشکلات را شناسایی کنند، بعد اولویت بندی کنند و وضعیت موجود را سر و سامان بدهند.
با توجه به این که آقایان مهدی شفیعی و شهرام کرمی جزو بدنه تئاتر به شمار می روند، تعبیر نقدتان این است که تصمیمات کلان تئاتر به جای این که از یک نگاه جمعیِ کارشناسانه استخراج شود، به شکلی فردگرایانه صادر می شود و از این نظر تغییر مدیر به جای تصویب سیاست های اجرایی راهگشا نخواهد بود؟
آقای شفیعی یا کرمی یا هر مدیر دیگر فقط اسمشان به گوش من خورده. من در طول سه سال مدیریت آقای شفیعی کلا یک بار ایشان را دیدم که به دیدن نمایش مان آمده بودند. اول از همه تئاتر باید برای خودِ مسئولان و هنرمندان دارای اهمیت شود. همین مدیران مرکز نمایشی چند بار به دیدن نمایش ها رفته اند؟ و اگر هم رفته اند چه نمایش هایی را دیده اند؟
ایجاد سیستم و تعیین مسیر باید به عهده مراکز آکادمیک و پژوهشگران باشد یا این که نیاز است تا اهالی شناخته شده تئاتر به یک جمع بندی درست درباره وضعیت امروز جهت رسیدن به شرایط مناسب فردا دست پیدا کنند؟
همه باید کمک کنند. لازم است که اهل فن و کارشناسانی که آگاه به مسائل تئاتر هستند، به دور از هرگونه جهت گیری ایفای نقش کنند. باید کاری کرد و با دلخوش کردن به جشن هایی مثل روز تئاتر کاری پیش نمی رود. فقط همان دو زار بودجه تئاتر هم که باید به گروههای جوان مستعد برسد حرام می شود. خود آدم هایی که در تئاتر کار می کنند، باید به یک آگاهی درست برسند.
پس شما اول از همه نقدتان معطوف به همکارانی است که همچنان پیرو دسته بندی ها هستند و نسبت به اهمیت حرفه خود آن چنان که باید، آگاهی ندارند؟
می گویند کشوری ابرقدرت نمی شود، مگر این که کشورهای همسایه ابرقدرتش کنند! این اهالی تئاتر هستند که این قدرت را به برخی مدیران می دهند. با رفتن یک مدیر و آمدن مدیر جدید اتفاق تازه ای برای تئاتر کشور نمی افتد چرا که مهم سیستم است که باید درست شود. نه اینکه هر بار یک مسئول جدید بیاید و همه چیز را بهم بریزد و روز از نو و روزی از نو. از طرف دیگر نقد اصلا جایگاهی ندارد. تماشاگر با چهار خطی که شتابزده در تیوال می نویسند تکلیف یک نمایش را روشن می کند، بقیه هم به آن آب و تاب می دهند. واقعیتش را بخواهید، خیلی داغان هستیم. مثلا کافی است یکی در یک رسانه علیه یکی مطلبی بنویسد، ناگهان یک عده که سال ها کنج عزلت گزیده بودند شروع می کنند به جبهه گرفتن که چرا احترام پیشکسوت را نگه نداشتی و خاک بر سرت و دیگر از این غلط ها نکن! انقدر حاشیه پردازی می کنند که اصل مطلب فراموش می شود. فقط دنبال تعارفات و مناسبات هستیم. آنقدر هم همه در هیاهوی شبکه های اجتماعی گم شده ایم که قدرت تشخیصمان را از دست داده ایم.
در زمینه اجراهای تئاتر هم چنین بی سرو سامانی هایی وجود دارد؟
از این جوگیری ها وجود دارد. مثلا یکی تئاتر موزیکال پُرفروش روی صحنه می برد، همه از فردا می خواهند تئاتر موزیکال به روی صحنه ببرند! از طرفی تئاتری ها کار همکاران خود را نمی بینند! بعد مرکز هنرهای نمایشی یک وب سایت معتبر برای معرفی آثار ارزنده تئاتر ندارد. قدرت خود را به سایتی مثل تیوال می دهد که به راحتی تماشاچی تربیت می کند و به مخاطب خط می دهد. هیچ استانداردی برای ارائه و نقد و تبلیغ تئاترِ مناسب وجود ندارد. پول و شهرت حرف اول را می زند. یک زمانی منتقدان جهت می دادند به تماشاچی که چه تئاتری ببیند. اما الان انقدر جوگیری وجود دارد که تماشاچی نمی تواند اثر خوب را از بد تشخیص بدهد.
پس گیشه ی پُررونق برخی از آثار تئاتری در سال گذشته را ناشی از پیشرفت این حوزه نمی دانید و می تواند یک اتفاقِ دارای تاریخ مصرف باشد! بخشی هم به دلیل حضور چهره های مطرح در تئاتر یا مسائلی خارج از جریان حوزه تئاتر بوده است!
نقدی به حضور چهره های سینمایی در تئاتر ندارم، همان طور که برخی از تئاتری ها به سراغ سینما رفته اند. من به محتوای نمایش ها کار دارم. ببینید که کدام نمایش ها پُرفروش بوده اند و چه چیزی به مردم ارائه کرده اند؟ اتفاقا کارهایی که پُرفروش هستند هیچ ربطی به واقعیت امروزِ ما ندارند. انگار می خواهند مردم را در یک دلخوشی الکی نگاه دارند تا از واقعیت دور باشند. تئاتر در همه جای دنیا، صریح ترین نقدها را دارد و بیشترین تاثیر را در جامعه می گذارد، اما در ایران هر چقدر نمایش های رنگی رنگی تر به روی صحنه ببری و پُرحاشیه تر رفتار کنی، موفق تری!
خیلی خوب است که شما واقع گرایانه با تئاتر و روز تئاتر برخورد می کنید و جالب است که در چنین فضایی همچنان فعال هستید!
یک چیزی را هم اضافه کنم و آن این است که دولت از نمایش های درست حمایت نمی کند. همین باعث شده که تئاتری ها به هر نحوی دنبال این باشند که پول دربیاورند. در حالی که یک زمانی دولت پول می داد تا هنرمند تئاتر کارهای تجربی و تازه انجام دهد اما الان دیگر همه چیز تمام شده است. وقتی طرف از جیبش هزینه می کند و بازیگر می آورد و دکور می زند و هزینه های مختلف می کند، باید به هر زحمتی که شده بتواند در گیشه جبران کند. همین باعث می شود که هنرمند به جای این که از تماشاچی جلوتر باشد، منتظر بماند که ببیند تماشاچی چه می پسندد و تنها همان را ارائه دهد. به این شکل تئاتر ما رشد نمی کند. در نتیجه صد تا جشن تئاتر هم برگزار کنیم، فایده ای نخواهد داشت.