بیدارزنی: فیلم «گزارشی درباره مینا» به کارگردانی کاوه مظاهری که در هشتمین جشنواره بین المللی «سینما حقیقت» در تهران به نمایش در آمد، سیزده روز از زندگی زنی خیابان خواب را به تصویر میکشد. در نمای اول، دوربین مینا را دنبال میکند که برای خرید وسایل سفره هفتسین به بازار رفته است و با حداقل دارایی که دارد تنگ ماهی و شمع میخرد. انتخاب سیزده روز شروع سال نو یا همان نوروز بهعنوان روزهایی از زندگی مینا که قرار است به مخاطب نشان داده شود، هوشمندانه است. اینکه در روزهایی که شادترین روزهای زندگی ما ایرانیان نام گرفته است، هستند کسانی که زیر آسمان شهر حتی از همین دلخوشیهای ساده نیز محرومند. سال که تحویل میشود زندگی برای مینا همان است که بود. همان دربهدریها و بیپناهیها. ماموران شهرداری حتی به سقف پلاستیکی سرپناه مینا هم رحم نمیکنند و آن را به آتش میکشند. ادامهی مطلب
دسامبر 13
«کاش دنیا به هم یه دختر بده»
فریماه با نام هنری «جاستینا»، رپر ایرانی، و متولد ۱۳۶۸ در تهران است. جاستینا فعالیت حرفهای خود را در زمینه ترانه نویسی، رپ و خوانندگی در صحنههای موسیقی زیرزمینی ایران و از سال ۱۳۸۷ آغاز کرد. او در فاصله این سالها سعی کرده است که صدای خاص خود را پیدا کند و چندین ترانه با تمهایی که به مسائل و مصائب زنان در ایران میپردازد خوانده است. ادامهی مطلب
دسامبر 13
انتقاد از احمدی نژاد دلیل توقیف “مجله تئاتر” در تلویزیون
- حمیدرضا نعیمی در یک برنامه تلویزیونی گفت “آقای احمدی نژاد آنقدر که نگران سلامتی آقای چاوز بود، نگران وضعیت وحشتناک تئاتر و سینما و فرهنگ این مملکت نبود.”
- نعیمی همچنین به انتقاد از نمایندگان مجلس پرداخت و گفت به آقای ملک محمدی (نماینده مجلس) گفتم حاج آقا شما برای چه میگویید این نمایش فاسد بود، گفت: عکسش را دیدیم.
دسامبر 10
امتناع استاد حسین علیزاده از دریافت نشان شوالیه
استاد حسین علیزاده با انتشار نامه ای،از دریافت نشان شوالیه امتناع کرد.وی پیش از این قرار بود در شامگاه ششم آذرماه، طي مراسمي در اقامتگاه سفير فرانسه، نشان شواليه هنر و ادبيات را از برونو فوشه، سفير اين كشور در ايران دريافت كند.
به نام آنکه هنر را آفرید
شاید نوشتن این نامه، دشوار ترین و زیباترین لحظه عمرم را رقم می زند.
از روزهایی دور، از کوچه پس کوچه های خیابان خیام تا دبستان حافظ.از خیابان خواجه نظام الملک تا هنرستان موسیقی. از خیابان درختی تا مسیر دانشگاه تهران، از مسیری تا مسیری سیر شد…
از صدها کوچه و شهر و دیار گذشتم اما به شوق هفت شهر عشق در خم کوچه ای به انتظار ماندم و می مانم. چه با شکوه است یاد مادرم و یاد پدرم که برایم خودآموز عشق اند. و چه با شکوه است ستایش آموزگارانی که واژه مقدس هنر را در من دمیدند. سالهاست به پاس حق شناسی شان دل می نوازم و چه بزرگ مردمی که دل می دهند، می سازند و می پرورانند هنرمندشان را.
هنر فراتر از هر مرزی حکایتی است آشنا برای هر انسان. پیام آور عشق ، صلح، دوستی، برادری و برابری. نقشی است تا ابد برای هر دلی که می تپد در دیار من و دیاری دگر. هنرمند در دیار خود ساخته می شود تا بپروراند جهانی را.
موسیقی کهن ایران، طنین تاریخ مردمی است با شکوه. عشق، شجاعت و ایثار از تک تک نغمه هایش جاری است. و افتخار واژه ایست که مردم به هنرمند هدیه می دهند؛ همان طور که ما به هنرمندان بزرگ خود و جهان افتخار می کنیم، مردم هنردوست جهان نیز به بزرگان ما افتخار می کنند. مرا مردم هنردوست و هموطنان عزیز و بزرگم بارها به اوج افتخار رسانده اند. افتخاری که در بلندای وجود و در دستان گرمشان بود و حالا…
نغمه عشق و محبت و سپاس از دیاری دگر با عنوان و معنی خاص. نه در ستایش من، بلکه در ستایش هنر و هنرمند و چه زیباست نام ایران بر بال هنر، در پرواز از دیاری به دیاری و از مردمی به مردمی. اگر سیاهی جنگ و کینه و نابرابری در دنیای قدرت حاکم است، نغمه های عشق در دل مردم جهان فراتر و با قدرتی جاودانه نیز حاکم است. اگر سفیر سیاسی و فرهنگی کشور فرانسه، هدیه ملت با فرهنگ فرانسه را به سینه هنرمندان بزرگ ما نصب می کند، آن را ارج می نهیم و ما نیز ستایش می کنیم ستارگان پر افتخار تاریخ خود را.
شاید اگر در دیار ما توجه و درک از هنر والای موسیقی همان طور که نزد مردم است، نزد مسئولان – که باید خدمتگزاران تاریخ و فرهنگ و هنر باشند- می بود، یک هدیه و عنوان غیر خودی این همه انعکاس نداشت.
وقتی در فضای هنری نور کافی نباشد، چراغی کوچک خورشید می شود.
و اما من ضمن قدردانی از مسئولین کشور و سفارت فرانسه، به احترام مردم هنر پرور و هنر دوست ایران، به نام حسین علیزاده قناعت کرده و تا آخر عمر به آن پیشوند و یا پسوندی نخواهم افزود.
در آخر ضمن تبریک به تمام بزرگان ایران و جهان که نشان با ارزش شوالیه را دریافت کرده اند، خود را بی نیاز از دریافت هر نشانی دانسته، همچنان اندر خم کوی دوست و به شوق عشق تا آخر عمر خواهم ایستاد.
با سپاس از تمام مردم هنردوست ایران و جهان
حسین علیزاده
۷ آذرماه 1۳۹۳