مرگ نیما پتگر و بسته شدن فصلی از دفتر نقاشی ایران

ارسال کننده خانم سهیلا مرادی 8 فروردین 94

با درگذشت نیما پتگر در ۶۸ سالگی در روز پنجم فروردین ماه ۱۳۹۴ ، فصلی از نقاشی ایران که به نام خانواده پتگر نوشته شده، بسته شد.

نیما پتگر ( متولد اول اسفند ۱۳۲۵ تهران)، دومین فرزند علی اصغر پتگر، از نقاشان سرشناس ایران در دهه های نخستین قرن حاضر بود. عمویش جعفر پتگر نیز از نقاشان بنام همان دوران بود.

برادر بزرگتر نیما، نامی پتگر (متولد ۱۳۲۴ تهران) نیز نقاش بود و شش سال پیش در هشتم مرداد ماه ۱۳۸۷ در تهران در گذشت. فرزند سوم مانی (متولد آذر ۱۳۳۸، تهران) عکاس و فیلمساز است و در ایران به فعالیت های هنری خود ادامه می دهد.

ادامه‌ی مطلب

«رفتار درخور»؛ والدین ایرانی و گریز از گرایش جنسی دخترشان

ارسال کننده خانم سهیلا مرادی 7 فروردین 94

«رفتار درخور» (Appropriate Behavior) عنوان فیلمی است از دزیره اخوان، فیلمساز ایرانی‌تبار متولد آمریکا، که از پنجم مارس در بریتانیا اکران عمومی می‌شود.

نمایش یک دختر ایرانی در آمریکا که به دوست دختر و شریک زندگی‌اش (که در حال جدا شدن از هم هستند)، آلت تناسلی مصنوعی هدیه می‌دهد و بعد با در دست داشتن‌‌ همان آلت در خیابان راه می‌افتد، البته تصویر جذابی است برای تماشاگر غربی؛ به دلیل نمایش اختلافات فرهنگی و حرف زدن درباره چیزهای ممنوع خانواده‌های بسته اقلیت در جامعه آمریکا.

ادامه‌ی مطلب

موسیقی ایران در سال ۹۳؛ کنسرت‌هایی که پی در پی لغو شدند

ارسال کننده خانم سهیلا مرادی 7 فروردین 94

سال ۱۳۹۳ برای موسیقی ایران سالی پر فراز و نشیب بود. ماه‌های ابتدایی این سال با بازداشت سازندگان موسیقی «هپی» ایرانی آغاز شد، و با لغو پی در پی کنسرت‌های موسیقی ادامه یافت.

سال ۹۳ که امروز آخرین روز آن است، سال بالاترین میزان لغو کنسرت در سال های اخیر بود، که تا همین روزهای آخر نیز ادامه یافت.

ادامه‌ی مطلب

«آواز بی سرزمین»؛ ممنوعیت شرم آور صدای زن در ایران

پنجشنبه 26 مارس 2015 محمد عبدی

«آواز بی سرزمین» مستندی است از آیت نجفی، فیلمساز ایرانی مقیم آلمان درباره ممنوعیت خوانندگی زنان در ایران.

فیلمساز، خواهرش، سارا را دنبال می کند که سعی دارد با این ممنوعیت مبارزه کند. او گروهی شامل چند خواننده زن را از فرانسه به ایران دعوت می کند و فیلم کشاکش آنها با مسئولین برای اجرای کنسرت در تهران را به تصویر می کشد.

با آیت نجفی به گفت و گو نشسته ام.

 

از اینجا شروع کنیم که چطور مساله خوانندگی زنان و ممنوعیت آن در ایران برایت جالب شد و رفتی به سراغ این موضوع؟

در ابتدای کار شخصیت قمر برای من خیلی جذاب بود و همیشه دوست داشتم که درباره اش کار کنم. بعد دیدم که فیلمی درباره اش ساخته شده، منتها فکر کردم که شاید بشود از زاویه دیگری هم به او نگاه کرد. اتفاقی که افتاد این بود که با یک خواننده زن در آمریکا آشنا شدم که در ایران در پیش از انقلاب کنسرت داشته. فکر کردم که اگر او را دعوت کنم به ایران، ایده جالبی است، هم خاطراتش را از گذشته مرور می کنیم و به تمام جاهایی که کنسرت می داده و حالا دیگر وجود ندارند می رویم و هم به واسطه او می توانم تاریخچه ای از خوانندگی زنان در ایران ارائه کنم. شروع ایده این طور بود، اما این برمی گردد به پنج سال پیش از این که این فیلم تمام شود. در این فاصله سارا خواهرم داشت روی اولین آلبوم اش با خواننده کار می کرد. پیش از آن تنها فقط موسیقی بی کلام ساخته بود. روی این موضوع داشت کار می کرد که چطور می تواند مجوز بگیرد برای صدای زن؛ این که چه محدودیت هایی دارد و تا چه حد می تواند پیش برود. دوست داشت آن قطعات را حتماً خواننده زن بخواند. این دو پروژه با هم ادغام شد. من یک رشته قطعات قدیمی هم پیشنهاد کردم که بازسازی کند و اضافه کنیم به قطعات خودش و برای آن یک کنسرت بگذاریم؛ من فیلم اش را بسازم و سارا کار موسیقی اش را انجام دهد. این ایده هم بود که از بیرون از ایران خواننده بیاوریم که سبک های مختلف داشته باشند و بیشتر جذاب شود و بتواند یک قصه را به شکل سینمایی روایت کند. سارا هم موافق بود.

 

به نظر می رسد که فیلم یک پروژه طولانی بوده… ظاهراً حدود دو سال و نیم این گروه را تعقیب کرده ای…

دقیقاً. از اولین باری که سارا رفت به وزارت ارشاد و اولین درخواست اش را برای مجوز داد – که در فیلم هم می بینیم- تا روز کنسرت حدود دو سال و نیم طول کشید. منتها من و سارا روی این ایده از یک سال قبل هم داشتیم کار می کردیم؛ خواننده های مختلف را می دیدیم و فکر می کردیم که چطور باید پیش برود.

 

مساله گذشته و حال در فیلم ات بسیار مهم شده…. یعنی به هر حال چیزی که در پیش از انقلاب وجود داشته را با امروز مقایسه می کنی، دنبال محل های کنسرت در آن زمان می گردی و به خواننده های زن اشاره می کنی، از قمر تا دلکش….

این تم برای من خیلی مهم بود. وقتی آن خواننده زن را در آمریکا دیدم داشت از شهری حرف می زد که من در آن بزرگ شده ام و فکر می کردم تهران را مثل کف دستم می شناسم، اما یکدفعه برخوردم با یک رشته مکانی که نه اسمش را شنیده بودم و نه می دانستم کجاست. این خیلی برای من جالب شد، این که برگردم به خود شهر تهران. اگر دقت کنید در قطعاتی که انتخاب کرده ایم هم صدای تهران- به شکل متافوریک- منعکس شده از جمله در مرغ سحر که قطعه اصلی است. قمر هم به عنوان زنی که برای اولین بار خوانندگی زن را برای عموم اجرا می کند و حتی دستگیر هم می شود، خیلی مهم شد و فکر کردیم اگر زنی با وجود مخالفت ها توانست این کار را بکند، ما چرا این کار را نکنیم و چرا سیستم را با این مواجه نکنیم که ما می خواهیم زن بخواند؟ بعد به دلکش می رسیم که نظر من مهم است. دلکش هنوز موسیقی ایرانی است و در کاباره هم که می خواند تم های کوچه و بازاری تهرانی است و این برای من جذاب بود. گوگوش را هم دوست داشتم مطرح کنم اما دیدم دیگر زیاد می شود.

 

قطعه ای که از دلکش گذاشته ای، در یک فیلمفارسی است ساخته سردار ساکر…

بله، دلیل انتخابم جذابیت سینمایی اش بود و این که با مخاطب غیرایرانی هم برخورد می کنی. من عین فیلم را استفاده نکردم ودر آن کات داده ام. ظاهر دلکش خیلی مدرن است و با حرف هایی که می شنویم هماهنگی دارد. فکر کردم این کاباره مدرن با این نوع موسیقی ایرانی می تواند ترکیب جالبی باشد. بعدها متوجه شدم که آهنگساز قطعه خود دلکش است.

 

قسمت هایی در فیلم هست که سارا با ضبطی که مخفی کرده می رود و با مسئولین ارشاد حرف می زند. این نوعی خطر کردن نبود؟

اگر ما می رفتیم و می گفتیم که می خواهیم فیلم بگیریم، احتمال این که اجازه بدهند خیلی کم بود و می فهمیدند که ما داریم فیلم می سازیم. جدای از آن اگر اجازه هم می دادند یک جور کنترل شده حرف می زدند. من خیلی برایم مهم بود که این سانسور را نشان دهم. من در ایران بیشتر تئاتر کار کرده ام تا فیلم و طبیعتاً خیلی بیشتر با این فضای سانسور وزارت ارشاد سر و کله می زدم. اگر طرح اولیه ام را بخوانید می بینید که جملاتی را که می گویند من عیناً به همان شکل در طرح نوشته بودم! یعنی دقیقاً می دانستم که چه خواهند گفت. از طرف دیگر فکر کردم که طبق قانون اساسی ایران، مسئولین باید پاسخگو باشند. با چند وکیل صحبت کردم و گفتند ریسکی در کار نیست چون آنها به عنوان شخص حقیقی آنجا نیستند، و در واقع به عنوان شخص حقوقی کار می کنند و حرفی که دارند می زنند منعکس کننده حرف سازمان است. اسم این اشخاص هم گفته نمی شود و تنها به سمت آنها اشاره می شود.

 

این موضوع خوانندگی زن در ایران طی همه سال های بعد از انقلاب مطرح بوده، اما عجیب این که این روزها یعنی بعد از تمام شدن فیلم ات، وضعیت بدتر هم شده، تا آنجا که روی صحنه رفتن خواننده و نوازنده زن هم دچار مشکل شده…

خیلی شرم آور است و ناراحت کننده…. حالا دیگر چیزهایی که قبلاً مشکل نداشت مثل خواننده زن به عنوان همخوان هم مشکل شده…. لحن فیلم تلاش دارد که یک مقدار امیدواری داشته باشد، چون راستش چیز دیگری غیر از امیدواری نداریم! همه راه ها را امتحان کرده ایم و الان فقط این مانده که مثل ملک الشعراء با مرغ سحر درد دلی کنیم که بالاخره آن صبح خواهد آمد یا نه….

 

 

گزارش نقض حقوق کودک و نوجوان دراسفند ماه سال 1393

تهیه و تنظیم : علیرضا طاهرخانی سیادهی

1. یک کودک دو ساله به نام امیرمحمد منصوری بر اثر گرد و خاک اخیر اهواز جان خود را از دست داد.امیرمحمد منصوری کودک دو ساله اهوازی به علت آلودگی هوا و گرد و خاک اخیر اهواز به عفونت پیشرفته ریه دچار شده و در تاریخ 26 بهمن ماه درگذشت.گفتنی است، طی هفته های اخیر هوای مناطق جنوب غربی ایران دچار آلودگی شدید و گرد خاک شده بود و اعتراضات مردم نسبت به بی توجهی مسئولان به این موضوع در برخی مناطق با وکنش نیروهای امنیتی و بازداشتهای کوتاه مدت همراه بود.هرانا اول اسفند ماه

2. هنوز در منزل را باز نکرده ایم که با صدای زنگ گوشی همراه برادرم وای وای وای وای او همه ساکت و مبهوت میشویم، چون پشت خط یکی از پرستاران این بیمارستان خصوصی است که میگوید ما فراموش کرده ایم قطره فلج اطفال کودک شما را بدهیم برگردید بیمارستان!!! وقتی به پرستار میگویم چرا اشتباهتان را اینطور توجیه میکنید میگوید:حالا بــــبـــخـــــــشـــــــــــید. )با حالت تمسخر و کشدار(وقتی قطره فلج اطفال در بیمارستان خصوصی رشت فراموش میشود!گیلان  امروز دوم اسفند ماه ادامه‌ی مطلب

پروین اعتصامی، اختر چرخ ِ ادب

پروین اعتصامی:

«داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تعلیم و تربیت است. تعلیم و تربیت حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید. پیداست برای مرمت خرابی‌های گذشته، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده، چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک از این پرتگاه‌ها عبور کند.»

سیمین بهبهانی شاعر سرشناس ایرانی در ذکر خاطراتش می‌گوید که اولین اشعارش با تشویق پروین اعتصامی مواجه شده است. او می‌گوید وقتی پروین اعتصامی این بیت از شعر او که «ای توده گرسنه و نالان چه می‌کنی / ای ملت فقیر و پریشان چه می‌کنی را دید او را تشویق به سرایش شعر کرده است. پروین اعتصامی در کودکی زبان‌های فارسی و عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش می‌آموزد. پروین در تمام سال‌های تحصیلش شاگردی ممتاز بود. در زمان تحصیل شعر می‌سرود و مدتی نیز در همان مدرسه‌ی آمریکایی که درس خوانده بود، تدریس زبان انگلیسی می‌کرد. برخی از زیباترین اشعار پروین اعتصامی متعلق به دوران نوجوانی است، زمانی که فقط یازده دوازده سال سن داشته است.

دکتر میرجلال‌الدین کزازی، استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجسته ایرانی:
«شاید‌ بتوان‌ پروین‌ را‌ در‌ سه‌ ویژگی‌ برتر‌ از‌ هم‌روزگارانش‌ دانست.‌ نخست‌ این‌ که‌ پروین‌ سخنوری‌ است‌ که‌ سروده‌های‌ او‌ در‌ زمان‌ زندگی‌اش‌ بر‌سر‌زبان‌ها‌ روان‌ شده‌ است‌ و‌ما‌ کم‌تر‌سخنوری‌ را‌می‌شناسیم‌ که‌ از‌این‌ بخت‌ برخوردار‌باشد. پس‌ از‌ روزگار‌ رابعه قزداری،‌ کسی‌ را‌ در‌ ادب‌ پارسی‌ نمی‌شناسیم که او را بانوی سخن پارسی بنامیم. من این نام را تنها زیبنده‌ی پروین اعتصامی می‌دانم. پروین با این‌که در سال‌های جوانی سرودن را آغاز کرد؛ اما آن‌چنان شیوا و سترگ می‌سرود که پاره‌ای از ادیبان در آغاز شنیدن این سروده‌ها گمان نمی‌کردند که آن‌ها تراویده‌ی پروین باشند. آن‌ها گمان می‌بردند این سروده‌ها از افرادی هم‌چون دهخدا است که پروین نام خود را بر آن‌ها نهاده است.»

دکترجلال خالقی مطلق، ادیب، پژوهشگر و شاهنامه‌شناس:
«علت این محبوبیت اشعار پروین، هم در موضوعات اشعار اوست، هم در زبان و شیوه‌ی بیان او، و هم در قالبی که برای اشعارش برمی‌گزیند. موضوع اشعار پروین در درجه‌ی اول تبلیغ عدالت اجتماعی و دفاع از طبقه‌ی محروم جامعه، و دیگر لزوم سوادآموزی و گسترش دانش و مبارزه با جهل و نادانی و تعصب، و نیز دفاع از حقوق زنان است.»

* از پروین اعتصامی عکس چندانی باقی نمانده است . عکسی از پروین که محمدرضاشاه پهلوی حضور دارد متعلق است به بازدید محمدرضا پهلوی در دوران ولی‌عهدی از کتاب‌خانه‌ی دانش‌سرای عالی است و پروین اعتصامی در آن زمان رئیس کتاب‌خانه بوده که در عکس دیده می‌شود.

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1GTuomC

‎Tavaana: E-Learning Institute for Iranian Civil Society توانا: آموزشکده جامعه مدنی ایران‎s Foto.

آخرین وضعیت آتنا فرقدانی

ارسال کننده آقای علی تورج 25 اسفند 93

خبرگزاری هرانا – آتنا فرقدانی که به سلول دو نفره در بند ۲-الف سپاه منتقل شده در انتظار برگزاری دادگاه بسر می‌برد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آتنا فرقدانی نقاش و فعال حقوق کودک که بتازگی در پی اعتصاب غذای ۲۱ روزه از زندان شهر ری (قرچک ورامین) به بند ۲-الف زندان اوین منتقل شده، هم اکنون در یک سلول دو نفره در این زندان بسر می‌برد.

محمد مقیمی وکیل آتنا فرقدانی به گزارشگر هرانا گفت: «آتنا فرقدانی که پس از انتقال به بند ۲-الف موفق به تماس و ملاقات با خانواده خود شده در وضعیت جسمی مناسبی بسر می‌برد.»

وی در ادامه بیان داشت: «امیدوارم دادگاه آتنا فرقدانی در اردیبهشت ماه برگزار شود.»

آتنا فرقدانی اول شهریور ماه سال جاری توسط ماموران امنیتی بازداشت شد،  وی پس از گذشت دو ماه نیم از زمان بازداشتش با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد اما پس از مدتی درپی انتشار کلیپ ویدئویی از وی که در مورد مشکلات خود در مدت بازداشت صحبت کرده بود به دادگاه انقلاب احضار و قرار وثیقه‌اش به قرار بازداشت تبدیل و روانه زندان شد.

 

 

قوه قضائیه یکی از خوانندگان زن را احضار کرد

ارسال کننده آقای علی تورج 25 اسفند 93

IMG10441488

خبرگزاری هرانا – مهدیه محمدخانی بعد از اجرایی که در تالار وحدت داشت موج اعتراض‌های مردمی را نسبت به وزارت ارشاد ایجاد کرد.

به گزارش هرانا به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا، پلیس امنیت تهران، شکایتی را علیه مهدیه محمدخانی و مجید درخشانی به دلیل تهیه و تدوین و انتشار فیلم تک خوانی زنان در راستای قبح شکنی این موضوع، تنظیم و تقدیم قوه قضائیه کرده است.

بر اساس این گزارش در پی این شکایت، دستگاه قضایی مهدیه محمدخانی و مجید درخشانی را برای بیان توضیحات احضار کرده است.

مهدیه محمدخانی یکی از خوانندهای زن ایرانی است که چندسالی در خارج از کشور فعالیت داشته است؛ وی بعد از اجرایی که در تالار وحدت داشت موج اعتراض‌های گروههای تندرو حکومتی  را نسبت به وزارت ارشاد ایجاد کرد.

گروه «ماه نو» که سرپرستی آن را مجید درخشانی بر عهده دارد و مشوق اصلی مهدیه محمد خانی است مدتی پیش در جشنواره موسیقی سنتی ایرانی که در تونس برگزار شد این فضا را مهیا کرد که مهدیه محمد خانی به تک خوانی بپردازد

 

 

قطب الدین صادقی:‌ نمایش ‘عزیز شنگال’ پاسخی به سیاست‌های غلط فرهنگی بود

ارسال کننده خانم سهیلا مرادی 16 اسفند 93

نمایش “عزیز شنگال” به نویسندگی و کارگردانی قطب الدین صادقی، که از پانزدهم بهمن ماه در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته بود، به کار خود پایان داد.

روایت این نمایش، بازگویی سرنوشت “عزیز” پسر بچۀ ایزدی رها شده در کوه‌های اطراف شهر کوبانی است که روزها و شب‌ها تک و تنها، آواره کوه و دشت بود و هیچ کس نمی‌داند او چگونه خود را از “شنگال” در کردستان عراق به “یرموک” در نزدیکی سوریه رسانده است.

پیشمرگان کردستان سوریه زمانى او را مى‌یابند، که تنها چسبیده به تخته سنگی، ساکت و وحشت زده، با چشمانى باز و پلک‌هایی گشاده از ترس و قرنیه‌هایى خشک شده از شدت تشنگى و نور آفتاب بوده است.

ادامه‌ی مطلب

اعتراض چهره‌های سرشناس موسیقی ایران به افزایش محدودیت‌ها

ارسال کننده خانم سهیلا مرادی 18 اسفند 93

این گروه با برگزاری نشستی برای کارزار “من از موسیقی حمایت می‌کنم” اعتراض‌شان را به روند رو به افزایش ایجاد محدودیت‌ها، از قبیل لغو کنسرت‌ها پیش از اجرا و جلوگیری از حضور نوازندگان زن روی صحنه مطرح کردند.

در این نشست که در خانه موسیقی برگزار شد، هنرمندانی همچون شهرام ناظری، عبدالحسین مختاباد، علیرضا قربانی، سالار عقیلی، هوشنگ کامکار و هیئت مدیره خانه موسیقی حضور داشتند.

کارزار موسوم به “من از موسیقی حمایت می‌کنم” از بهمن ماه و به پیشنهاد کیهان کلهر، آهنگساز و نوازنده سرشناس آغاز شده است.

ادامه‌ی مطلب